تیزی گوشه های ابرویت / پیچ و تاب قشنگ گیسویت / آن دوتا چشم ماجراجویت / این صدای خوش النگویت
آخرش کار میدهد دستم...
ناز لبخندهای شیرین ات / طرح آن دامن پر از چین ات / «هـ» دو چشم پلاک ماشین ات / شیطنت در تلفظ شین ات
آخرش کار میدهد دستم...
گیسوانت قشنگی شب توست / صبح در روشنای غبغب توست/ ماه از پیروان مذهب توست / رنگ خالی که گوشه لب توست
آخرش کار میدهد دستم...
شرم در لرزش صدای تو / برق انگشتر طلای تو / تقّ و تقِّ صدای پای تو / ناز و شیرینی ادای تو
آخرش کار میدهد دستم...
حال پر رمز و مبهمی داری / اخم و لبخند درهمی داری/ پشت آرامشت غمی داری/ اینکه با شعر عالمی داری
آخرش کار میدهد دستم...
کرده اند از اداره ام بیرون / به زمین و زمان شدم مدیون/ کوچه گردم دوباره چون مجنون/ دیدی آخر!؟... نگفتمت خاتون !؟!؟
آخرش کار میدهد دستم...
.................................................................
(قاسم صرافان)
- ۹۳/۱۱/۲۵