وصال

درد دل

وصال

درد دل

پاییز

شنبه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۳، ۰۵:۵۸ ب.ظ | رضا جودی | ۰ نظر

تیزی گوشه‌ های ابرویت / پیچ و تاب قشنگ گیسویت / آن دوتا چشم ماجراجویت / این صدای خوش النگویت
آخرش کار می‌دهد دستم...
ناز لبخندهای شیرین ات / طرح آن دامن پر از چین ات / «هـ» دو چشم پلاک ماشین ات / شیطنت در تلفظ شین ات
آخرش کار می‌دهد دستم...
گیسوانت قشنگی شب توست / صبح در روشنای غبغب توست/ ماه از پیروان مذهب توست / رنگ خالی که گوشه لب توست
آخرش کار می‌دهد دستم...

شرم در لرزش صدای تو / برق انگشتر طلای تو / تقّ و تقِّ صدای پای تو / ناز و شیرینی ادای تو
آخرش کار می‌دهد دستم...
حال پر رمز و مبهمی داری / اخم و لبخند درهمی داری/ پشت آرامشت غمی داری/ اینکه با شعر عالمی داری
آخرش کار می‌دهد دستم...
کرده‌ اند از اداره‌ ام بیرون / به زمین و زمان شدم مدیون/ کوچه گردم دوباره چون مجنون/ دیدی آخر!؟... نگفتمت خاتون !؟!؟
آخرش کار می‌دهد دستم...
.................................................................
(قاسم صرافان)
پاییز

  • رضا جودی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی